Article 9
هر لحظه به شكلي بت عيار بر آمد، دل برد و نهان شدهر دم به لباس دگر آن يار بر آمد، گه پير و جوان شد گاهي به تك طينت صلصال فرو رفت، غواص معاني گاهي ز تك كهگل فخار بر آمد، زان پس به جهان شد گه نوح شد و كرد...
View ArticleArticle 8
چون دوست دشمنی کرد دیگر چه می توان گفتبا یار ناجوانمرد دیگر چه می توان گفتبا محرمان غمناک بهمرهان ناشادبا همدمان دم سرد دیگر چه می توان گفتبا بدقمار بدنرد با بد رگان نامردبا رهزنان بی درد دیگر چه می...
View ArticleArticle 7
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست این قافله از قافله سالار خراب است اینجا خبر از پیش رو و باز...
View ArticleArticle 6
اون پرنده تو بودی پیرهن ابرو درید رفت و گم شد تو غرور رفت و از همه برید اون که روی عاشقی طرح دلتنگی کشید جفت پر شکستشو توی تنهایی ندید من اون پرندم گنگ و خسته هر پر پاکم روی سنگههر یه پری که رخت تو...
View ArticleArticle 5
سیصد گل سرخ، یک گل ِ نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی؟! ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم! در محفل عاشقان خوشا رقصیدن دامن زبساط ِعافیت برچیدن در دست سر بریده ی خود بردن در یک یک...
View ArticleArticle 4
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریمآوار پریشانیست، رو سوی چه بگریزیم؟هنگامۀ حیرانیست، خود را به که بسپاریم؟تشویش هزار «آیا»، وسواس هزار «اما»،کوریم و نمیبینیم، ورنه...
View ArticleArticle 3
شما که سواد دارین، لیسانس دارین، روزنامه خونیبا بزرگون میشینی حرف میزنی؛ همه چی میدونیشما که کلت پُره، معلم مردم گنگیواسه هر چیز که میگن جواب داری، در نمیمونیبگو از چیه که من دلم گرفته؟راه میرم دلم...
View ArticleArticle 2
نگاه کن من چه بی پروا, چه بی پروا به مرز قصه های کهنه می تازم نگاه کن با چه سر سختی تو این سرما برای عشق یه فصل تازه می سازم یه فصل پاک, یه فصل امن و بی وحشت برای تو که یه گلبرگ زودرنجی یه فصل گرم و...
View ArticleArticle 1
بوی موهات زیر بارون ،بوی گندمزار نمناک بوی سبزه زار خیس، بوی خیس تن خاک جاده های مهربونی، رگای آبی دستات غم بارون غروب، ته چشمات تو صدات قلب تو شهر گل یاس، دست تو بازار خوبی اشک تو بارون روی مرمر دیوار...
View ArticleArticle 0
یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم یک نفر میاد که من تشنه بوییدنشم مثل یه معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده خالی سفرمونو پر از شقایق میکنه واسه موجهای سیاه دستا رو قایق میکنه مثل یه...
View ArticleArticle 0
کس نمیداند ز من جز اندکیاز هزاران جرم و بد فعلی یکیمن همی آن دانم و ستار منجرمها و زشتی کردار منهر چه کردم جمله ناکرده گرفتطاعت ناورده آورده گرفتنام من در نامهٔ پاکان نوشتدوزخی بودم ببخشیدم بهشتدر بن...
View Articleشب من
هر شب من جان کاه شب بی ستاره و ماهشبه از غم لبریز شوق بودن ناچیزدوتا چشمات فانوس خواب بی تو کابوسمثل تیله های روشن چشمای تو می درخشنمن از دنیا دیگه چیزی نمیخوامنه این...
View Articleوقتی کنارمی
وقتی که با همیم دنیا برای ماستکی میگه ما کمیم این عشق حق ماستوقتی که پیشمی لحظه برام کمهپیش تو دست و پام از همدیگه گمهوقتی کنارمی غمهام تو مشتمهقلبت که با منه یه کوه پشتمهاز وقتی اومدی قلبم غمی...
View Article
More Pages to Explore .....